قالَ الاِْمامُ الْمَهْدى(ع): «إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِی الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْکُمْ.»؛ هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گوییم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از میان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.
حجت خدا
«زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللّهِ داحِضَةٌ وَ لَوْ أُذِنَ لَنا فِی الْکَلامِ لَزالَ الشَّکُّ»؛ ستمگران پنداشتند که حجّت خدا از بین رفته است، در حالی که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده میشد، هر آینه تمام شکّها را از بین میبردیم.
دعاى فراوان
«أَكْثِرُو الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُمْ.»؛ براى تعجیل فَرَج زیاد دعا كنید، زیرا همین دعا كردن، فَرَج و گشایش شماست.
علمدار هدایت در هر زمان
«كُلَّما غابَ عَلَمٌ بَدا عَلَمٌ، وَ إِذا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ.»؛ هرگاه عَلَم و نشانهاى پنهان شود، عَلَم دیگرى آشكار گردد و هر زمان كه ستارهاى افول كند، ستارهاى دیگر طلوع کند.
آخرین اوصیاء
«أَنَا خاتَمُ الأَوْصِیاءِ وَ بى یَدْفَعُ اللّهُ الْبَلاءَ عَنْ أَهْلى وَ شیعَتى.»؛ من آخرین نفر از اوصیا هستم، خداوند به وسیله من بلا را از خانواده و شیعیانم برطرف مىگرداند.
علت اصلی غیبت
«وَ أَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ، فَإِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ.»؛ امّا علّت و فلسفه آنچه از دوران غیبت اتّفاق افتاده [كه درك آن براى شما سنگین است] آن است كه خداوند در قرآن فرموده: «اى مؤمنان از چیزهایى نپرسید كه اگر آشكارتان شود، بدتان آید».
سبقت اراده خدا بر همه چیز
«وَ لكِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفیقُهُ لایُسْبَقُبه»؛
راستى كه مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چیزى بر توفیق او پیشى نگیرد.
رجوع به راویان حدیث
«وَ أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إِلى رُواةِ حَدیثِنا فَإِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَیْكُم وَ أَنـَا حُجَّةُاللّهِ عَلَیْهِمْ.»؛ در پیشامدهاى مهمّ اجتماعى به راویان حدیث ما مراجعه كنید، زیرا كه آنان حجّت من بر شما هستند و من هم حجّت خدا بر آنان هستم.